«اعتماد» امكان همكاري روسيه و چين با ايران را
در مقابله با ايالات متحده بررسي ميكند
شوراي امنيت، ميدان محك يك رابطه سهجانبه
گفتوگو با ابراهيم رحيم پور، معاون سابق وزيرامورخارجه
چين آماده نشان دادن كارت زرد به ايالات متحده است
گفتوگو با نعمتالله ايزدي، سفير پيشين ايران در شوروي و روسيه
رابطه تهران و مسكو بر اساس منفعت متقابل است
سارا معصومي
جمهوري اسلامي ايران براي چندمين بار در طول 40 سال گذشته هم در مقام انتخاب ميان شرق و غرب قرار گرفته و هم در جايگاه انتخاب شدن از سوي قدرتهاي اين دو بلوك. در 4 دهه پس از انقلاب اسلامي همواره بهانهاي براي جدال شرق و غرب در افكار عمومي و حتي ميان نخبگان سياسي ايران وجود داشته است. عملكرد كشورهاي غربي (اتحاديه اروپا به اضافه ايالات متحده امريكا) در بسياري از موارد در چهل و اندي سال گذشته، مجموعه تصميمگيرنده درباره جهت سكان سياست خارجي كشور را به اين نتيجه رسانده كه بايد توسعه رابطه با شرق را در برابر روياي بهبود رابطه با غرب قرار داد. در راس اين بلوك شرقي هم چين و روسيه ايستادهاند. با اين همه كارنامه چين و روسيه در برخورد با ايران چندان سفيد نيست: راي مثبت اين دو كشور به قطعنامههاي ضدايراني در شوراي حكام آژانس بينالمللي انرژي اتمي و همچنين شوراي امنيت سازمان ملل متحد (به عنوان نمونه قطعنامههاي 1803 و 1929) و همراهي هر دو كشور با تحريمهاي چندجانبه عليه ايران در دوره پيش از مذاكرات هستهاي منتهي به حصول برجام در جولاي 2015 (تيرماه 1394) به عنوان لكههاي سياهي در رابطه تهران با مسكو و پكن باقي مانده است.
روابط ديپلماتيك ميان كشورها سيالتر از آن است كه در بند گذشته باقي بماند و در صحنه شطرنج تحولات بينالمللي هر لحظه امكان تغيير يارگيريها و تبديل شدن دوستان به دشمنان يا برعكس وجود دارد. در جريان مذاكرات هستهاي ايران با 1+5 وقت، نام ايالات متحده و كشورهاي اروپايي بيش از چين و روسيه در رسانهها به چشم ميخورد. چينيها با وجود حضور در اين مذاكرات تقريبا جايگاه حاشيهاي خود را حفظ كردند و نام روسها نيز بعدها در جريان درز اخبار از جزييات مذاكرات پشتپرده توسط مذاكرهكنندگان يا در سايه انتشار كتاب خاطرات وزراي خارجه وقت از جمله جان كري بيشتر به چشم آمد. همزمان با پيشرفت همكاريهاي ايران و كشورهاي عضو برجام در زمينه همكاريهاي صلحآميز هستهاي بيشترين سهم اين همكاري به روسيه رسيد و شاهد هستيم كه مسكو بهرغم تلاشهاي واشنگتن براي مسدود كردن مسير اين همكاري، كم و بيش به تعهدات خود هرچند با سرعت اندك عمل ميكند.
پس از حصول برجام در تابستان 1394 و باز شدن درهاي اقتصاد ايران به روي مشتريان خارجي، رقابت ميان كشورهاي حاضر در برجام براي حضور در بازار بكر ايران جديتر از پيش شد و در برخي موارد شركتهاي چيني قافله را به همتاهاي خود از كشورهاي اروپايي باختند. تا پيش از حضور دونالد ترامپ، رييسجمهور ايالات متحده در كاخ سفيد و آغاز روند تخريب برجام عمده سوالها پيرامون اين محور بود كه آيا توازن به رابطه تجاري و سياسي ايران در مواجهه با غرب و شرق بازميگردد؟ چين و روسيه با توجه به تنشزدايي از رابطه تهران با پايتختهاي اروپايي و جرقه نخستين رابطههاي ديپلماتيك ميان تهران و واشنگتن تا چه اندازه نگران جايگاه خود شدهاند؟ آيا تهران از پس مديريت متوازنسازي اين رابطه برخواهد آمد؟ اروپاييها قابل اعتمادتر هستند يا چين و روسيه كه در بسياري از تحليلهاي سياسي و اقتصادي دوستان ايران ناميده ميشوند؟
پيروزي دونالد ترامپ جمهوريخواه در انتخابات رياستجمهوري 2016 عملا به مجموعه اين سوالات پايان داد. ترامپ با خروج از برجام، بازگرداندن تحريمهاي هستهاي و اعمال سياست فشار حداكثري عليه ايران دوباره همان گزينههاي قديمي را پيش روي ايران قرار داد. هرچند چين و روسيه نيز به عنوان اعضاي باقيمانده در برجام نتوانستند از سد تحريمهاي يكجانبه امريكا عبور كرده و عاديسازي رابطه اقتصادي با ايران را آنطور كه در برجام وعده داده شده بود، پيش ببرند اما بدعهدي سه كشور اروپايي بيشتر به چشم ايران آمد. اروپاييها در چند نوبت يا به منظور خوشايند دونالد ترامپ يا از بيم تهديدهايش با اظهارات ضدايراني او همراه شدند (از جمله درباره آزمايشهاي موشكي و فعاليتهاي منطقهاي ايران) و همين موضعگيريها تهران را به اين نتيجه رساند كه سه كشور اروپايي باقيمانده در توافق هستهاي ارادهاي سياسي براي حفظ برجام يا منتفع شدن تهران از منافع اقتصادي اين توافق ندارند. در چنين شرايطي دوباره سكان سياست خارجي ايران به سمت شرق چرخيد. تهران براي دور زدن تحريمهاي اقتصادي بهترين راه را تعميق رابطه با همسايگان و همچنين چين به عنوان بازيگر مهم اقتصادي و سياسي بلوك شرق ديد. تعميق رابطه تجاري با شرق از طريق پيوستن به اتحاديه اقتصادي اوراسيا و همچنين حركت به سمت تهاتر يا تجارت با ارز محلي از جمله راهكارهاي ايران، روسيه و چين براي تداوم رابطه تجاري و اقتصادي بود. البته در مقام مقايسه نبايد فراموش كرد كه حجم رابطه اقتصادي و تجاري تهران و پكن با رابطه روسيه و ايران قابل مقايسه نيست و چينيها حتي با وجود تحريمهاي نفتي ايران به خريد از تهران با توسل به راهكارهاي موجود دو طرفه ادامه ميدهند، هرچند كه حجم اين مبادله بسيار ناچيز باشد.
از سوي ديگر رابطه روسيه و ايران در چند سال اخير ابعاد جديدتر و هم جديتري پيدا كرده است. روسيه و ايران در پرونده سوريه در يك سوي ميدان قرار گرفتند و قريب به 9 سال است كه شراكت در اين پرونده را حفظ كردهاند. مسكو به دنبال توسعه حضور و بسط نفوذ خود در منطقه غرب آسياست و براي اين منظور چارهاي جز تعميق رابطه با تهران نداشته است. همزمان در يكسال اخير شاهد همكاري نظامي و امنيتي چين، روسيه و ايران با تشكيل ائتلاف دريايي سهجانبه تحت عنوان مبارزه با تروريسم بوديم. در سال 2019 ميلادي، برگزاري رزمايش سهجانبه دريايي در شمال اقيانوس هند و درياي عمان از سوي روسيه، چين و ايران توجههاي بسياري را به خود جلب كرد.
در اين ميان ايالات متحده امريكا كه در پروندههاي بسياري به مزاحم رابطه با ايران و در رابطه دوجانبه ايران با چين و روسيه به عامل اتحاد به جاي افتراق تبديل شده است. به عنوان مثال رويهاي كه دونالد ترامپ در قبال چين در پيش گرفته است، ميتواند ضرورت تقويت رابطه با تهران را در چشم پكن بيش از پيش بكند. همزمان سياست نامشخص كاخ سفيد در منطقه غرب آسيا زمين بازي را براي توسعه نقشآفريني روسيه در اين منطقه مساعدتر از پيش ساخته كه باز در اين حوزه هم كرملين بر تهران حساب ويژهاي باز كرده است. تداوم تحريمهاي روسيه، تشديد تحريمهاي ايران و تدوين تحريمهاي جديد عليه چين از سوي ايالات متحده، مقاومت در برابر يكجانبهگرايي سياسي، اقتصادي و امنيتي ايالات متحده را به مسووليت مشترك اين سه كشور تبديل و زمينه را براي توسعه همكاري هموارتر كرده است.
در پنجمين سال اجراي برجام، خروج ايالات متحده از آن و تعلل اروپا در وفاي به عهد شكافهاي ميان بازماندگان در برجام را بيشتر كرده است. در حالي كه 1+4 از تداوم توافق هستهاي حمايت ميكند، اما رويهاي كه بريتانيا، فرانسه و آلمان در طلبكاري صرف و مقاومت در برابر پرداخت سهم خود از اين توافق در پيش گرفتهاند با مسيري كه چين و روسيه براي حفظ ايران در برجام در ذهن دارند، متفاوت است. در حالي كه سه كشور اروپايي تحت فشار امريكاي ترامپ به فعالسازي مكانيسم حل و فصل اختلاف در توافق روي آوردهاند، چين و روسيه مخالفت خود را با اين روند اعلام كردهاند. در اين ميان تلاشهاي سه كشور اروپايي براي همراهسازي چين و روسيه با خود در اين مسير راه به جايي نبرده و امروز ميتوان گفت كه بازماندگان در برجام كه پيش از آن با عبارت ايران و 1+4 از آن ياد ميشد، امروز به تركيب 3+3 تبديل شدهاند (فرانسه، بريتانيا و آلمان + چين، روسيه و ايران) .
با فرارسيدن 2020 و قرار گرفتن ايران و 1+4 در يكي از بزنگاههاي مهم برجامي كه عبور سالم از آن به رفع تحريمهاي تسليحاتي ايران منتهي خواهد شد، سطح همراهي و همكاري چين و روسيه با ايران معناي جديتري به خود گرفته و همزمان انتظارهاي تهران از پكن و مسكو هم بيش از پيش شده است. تهران در برداشتن گامهاي معكوس برجامي در پاسخ به تداوم بدعهدي بازماندگان در برجام، توصيههاي چين و روسيه درباره عدم ايجاد تغيير در بخش نظارتهاي آژانس بينالمللي انرژي اتمي بر فعاليتهاي هستهاي ايران را اجرا كرده است. به گفته منابع آگاه، پكن و مسكو به صراحت به تهران يادآوري كرده بودند كه تداوم روند نظارت آژانس بر فعاليتهاي هستهاي ايران به معناي اطمينان جامعه جهاني از صلحآميز بودن برنامه هستهاي ايران است و تا زماني كه اين بازرسيها بدون وقفه و تغيير در كميت و كيفيت صورت گيرد، دست چين و روسيه براي حمايت از تداوم توافق هستهاي با ايران باز خواهد بود. در حال حاضر هرچند ايران اجراي تعهدات فني داده شده در برجام را با هدف بازگرداندن توازن به توافق معلق كرده است، اما تبديل شدن ايران به نخستين كشوري كه بيشترين ميزان نظارتها بر برنامه هستهاي خود در سال 2019 را داشته، به معناي اجابت مطالبه روسيه و چين از ايران است. تهران ما به ازاي اين همكاري را در صحن شوراي امنيت از روسيه و چين مطالبه ميكند. جايي كه هر دو اين كشورها در آن از حق وتو برخوردار هستند و پس از برجام حداقل در يك نوبت روسيه از حق وتوي خود به نفع ايران استفاده كرد. (اسفندماه 1396 بود كه روسيه براي اولين بار پيشنويس يك قطعنامه شوراي امنيت درباره ايران را وتو كرد. قطعنامه پيشنهادي بريتانيا كه با حمايت امريكا و فرانسه تهيه شده بود، قصد داشت ضمن تمديد تحريم تسليحاتي يمن براي يكسال ديگر، ايران را به خاطر آنچه ارسال موشك به شيعيان حوثي خوانده ميشود، محكوم كند كه با راي منفي روسيه مواجه شد.)
در حالي كه به نظر ميرسد سه كشور اروپايي حاضر در برجام متوجه تبعات قرار نگرفتن روسيه و چين در كنار خود در پرونده فعالسازي مكانيسم حل و فصل اختلاف شدهاند، تشديد تنش در رابطه چين و ايالات متحده به خصوص در نتيجه شيوع ويروس كوويد 19 و حملات بيسابقه دولت ايالات متحده به چين به عنوان مقصر اصلي شيوع اين اپيدمي، به برگ امتيازي براي ايران تبديل شده است. طراحان سكان سياست خارجي ايران در چندماه آتي از مجموع رفتارهاي چين در عرصه سياست خارجي به خصوص از ابتداي سال 2019 ميلادي تاكنون به اين نتيجه رسيدهاند كه بايد با چين به عنوان شير خفته كار كرد. تحليل جاري در ايران از استراتژي چين اين است كه پكن از سال 2013 به بعد سياست حركت خاموش در شوراي امنيت را كنار گذاشته و در مواقع لزوم از حق وتوي خود به شكل سرنوشتسازي استفاده كرده است.
چهارماه پيشرو تا پايان مهرماه سال جاري براي ايران از اهميت فوقالعادهاي برخوردار است. در حالي كه سه كشور اروپايي حاضر در برجام با لحني ملايم تعهد خود به توافق هستهاي و مفاد آن به شمول برداشته شدن تحريم تسليحاتي ايران و مخالفت با تعبير جديد و ابداعي تيم ترامپ در حضور ايالات متحده به عنوان عضوي از قطعنامه 2231 را اعلام كردهاند، روسيه و چين در محكوم كردن بازي جديد ايالات متحده در شوراي امنيت صراحت كلام بيشتري به خرج دادهاند. ميخاييل اوليانوف، نماينده روسيه نزد سازمانهاي بينالمللي در وين در چندماه گذشته رسما به تريبون مخالفت با حركتهاي ضدايراني و ضدبرجامي تيم ترامپ تبديل شده است. در بسياري از موارد او به عنوان سخنگوي مواضع روسيه در حوزه برجام حتي پيش از مقامهاي ايراني موضعگيريها يا تصميمهاي جديد ايالات متحده عليه ايران را با ارايه سند حقوقي محكوم ميكند.
همزمان با ظهور نشانههاي بيشتر از تعميق رابطه سهجانبه چين، روسيه و ايران اين سوال بيش از پيش در تحليلها مطرح ميشود كه آيا ما شاهد شكلگيري اتحاد سهگانه جديد هستيم؟ سايت ديپلمات در تحليلي در اين باره مينويسد: يكي از روابط سهگانه در حال توسعه در شرق رابطه ميان ايران، چين و روسيه است. اين اتحاد نيز مانند تركيبهاي مشابه بينالمللي ديگر نتيجه اشتراك منافع است كه در اين مورد يكي از نقطههاي مشترك مبارزه يا مخالفت با ايالات متحده است. مخالفتي كه در دوره رياستجمهوري دونالد ترامپ تشديد هم شد. در حال حاضر گفته ميشود كه اين اتحاد در برابر امريكاي ترامپ ميتواند از مجموعه سه كشور ايران، روسيه و چين هم فراتر برود و كشورهاي ديگري را هم در بربگيرد. رزمايش مشترك دريايي كه سه كشور انجام دادند را بايد پيام قابل توجهي دانست. موقعيت جغرافيايي سه كشوري كه در يك گروه براي اين رزمايش قرار گرفتند، گوياي نكات بسياري است و بديهيترين آنها اين است كه اين سه كشور در سايه تهديدهاي امريكا قصد دارند تواناييهاي امنيتي خود را به تصوير بكشند. اهميت استراتژيك اين اقدام بايد در قاب وسيعتري ديده شود، چراكه در منطقه غرب آسيا شاهد افزايش فعاليتهاي نظامي به خصوص از جانب امريكا و متحدانش در منطقه هستيم. در حالي كه ايالات متحده ائتلاف خود را براي گشتزني در منطقه خليجفارس تشكيل داده كشورهاي اروپايي هم اقدام به تشكيل ائتلافي براي تامين امنيت كشتيراني در منطقه تنگه هرمز كردهاند. در مقابل روسيه، چين و ايران هم طرحهاي خود را براي تامين امنيت در منطقه غرب آسيا و خليجفارس دارند. طرح روسيه با عنوان امنيت جمعي در خليجفارس كه مورد حمايت چين است همچنان روي ميز قرار دارد و ايران نيز ابتكار صلح هرمز را كه ميگويد شامل كشورهاي منطقه است در دستور كار قرار داده است. رزمايش دريايي كه سال گذشته با مشاركت سه كشور انجام شد در حقيقت رونمايي از همراهي رو به فزوني چين، روسيه و ايران بود. براي ايران اين رزمايش به معناي ارتقاي سطح رابطه با چين و روسيه تا حد و حدود رابطه استراتژيك است.
چين در اين ميانه همچنان محافظهكاري سنتي خود را تا حدودي حفظ كرده، چراكه استراتژي پكن همواره پرهيز از افتادن در دام چالشهاي موجود در منطقه غرب آسيا ميان كشورهاي اين منطقه بوده است. در همين زمينه تايمز ژاپن مينويسد: سكوت چين در برابر ترور ژنرال سليماني توسط ايالات متحده نشان داد كه چين آماده نيست مانند روسيه به نقشآفريني بيشتري در خاورميانه روي آورد. هرچند كه وزير خارجه چين در موضعگيري اعلام كرد كه پكن شديدا نگران تبعات اين اتفاق است و آن را غيرقابل قبول هم خواند، اما از عبارتي نظير محكوم كردن استفاده نكرد. اين در حالي بود كه سرگئي لاوروف وزير خارجه روسيه در تماس با همتاي ايراني اين حمله و ترور را محكوم كرده بود. اين موضعگيري چين در راستاي همان تلاشهاي قبلي جهت پرهيز از تعهدسازي براي خود در منطقهاي است كه هر گونه موضعگيري در قبال تحولات آن ميتواند به تنش در رابطه با ايالات متحده يا متحدانش در غرب آسيا منتهي شود. تا پيش از شيوع ويروس كرونا چين براي مقابله با سياست فشار حداكثري امريكاي ترامپ عليه ايران كار چنداني جز دفاع از برجام و انتقاد از تحريمهاي ايالات متحده انجام نداد. در حالي كه چين رابطه نظامي با روسيه و همچنين رابطه دوجانبه با تهران را گسترش داده است، اما همزمان با عربستان سعودي به عنوان مهمترين تامينكننده نفت خود رابطه بسيار حسنهاي دارد. چين و روسيه در سالهاي اخير بر تقويت رابطه نظامي افزودهاند و در قالب سازمان همكاريهاي شانگهاي به تحكيم ريشه اين رابطه هم روي آوردند. پوتين و رييسجمهور چين در چند سال اخير بيش از 30 بار با هم ديدار داشتهاند و رييسجمهور چين از همتاي روس به عنوان صميميترين دوست خود ياد كرده است. با اين همه بسيار بعيد است كه روسيه و چين در معادلات خاورميانه تيم مشتركي را تشكيل بدهند؛ در حالي كه چينيها مرتبا رفتارهاي ضدچيني امريكا و تحريمها عليه پكن را متهم ميكنند، اما علاقهاي به بسط دامنه اين اختلافها ندارند و ترجيح ميدهند راههاي كم هزينهاي براي حل اختلاف با امريكا بيابند. حتي در مسالهاي مانند تلاشهاي ترامپ براي بركناري رييسجمهور ونزوئلا هم شاهد بوديم كه چين با طرح اين مساله كه اختلافهاي داخلي در ونزوئلا مساله مردم اين كشور است از تنش بيشتر با واشنگتن در اين فقره پرهيز كرد. در مواجهه با ايران هم عقبنشيني چين از خريد نفت ايران گوياي همه چيز است. هرچند كه چين همچنان هم به روشهايي خريد ناچيز نفت از ايران را ادامه ميدهد اما در 11 ماه نخست سال گذشته 5 برابر دوره مشابه سال قبل از عربستان سعودي نفت خريداري كرده است. چين تاكنون از موقعيت خود در شوراي امنيت سازمان ملل متحد براي انتقاد از رفتارهاي امريكا عليه ايران استفاده كرده است، اما برخي كارشناسان اعتقاد دارند كه چين تا آنجا كه بتواند استفاده از حق وتو به نفع ايران در صحن شوراي امنيت را به تعويق مياندازد و تنها زماني دست به كارت قرمز ميشود كه هيچ راه ديگري باقي نمانده باشد.
به گزارش «اعتماد» تاريخ عمده تحليلها درباره رابطه چين، ايران و روسيه به پيش از شيوع اپيدمي جهاني كوويد 19 باز ميگردد و بسياري از تحليلگران بر اين باورند كه تبديل شدن كرونا به جدالي سياسي و امنيتي ميان ايالات متحده و چين ميتواند بر سياست خارجي آرام و محافظهكارانه چين تاثيرگذار باشد. چند ماه آتي براي محك دوستي روسيه و چين با ايران، دوره زماني مهم و سرنوشتسازي است. اصرار تيم ترامپ بر طرح مساله تمديد تحريم تسليحاتي ايران در شوراي امنيت در كنار رفتار مبهم سه كشور اروپايي همه توپها را به زمين روسيه و چين انداخته است. اگر ايران تا آن زمان به توصيه چين و روسيه همچنان درهاي تاسيسات هستهاي را به روي ناظران آژانس بينالمللي انرژي اتمي باز نگه دارد، انتظار حداقلي از چين و روسيه نه به عنوان دوستان ايران بلكه به عنوان عضو حاضر در برجام ايستادگي در برابر يكجانبهگرايي واشنگتن در شوراي امنيت سازمان ملل متحد خواهد بود.